یکشنبه ساعت10:30شب رفتیم مشهدخیلی دلم تنگ شده بود
تافهمیدیم جوابااومده4تایی رفتیم حرم بعدنمازظهروعصرتوحیاط حرم(صحن جامع رضوی)
سایت بازشد...نگاه پدرم ب کنبدنگرانی های موج زده توچشم مادرم ونگاه مضطرب خواهرم...
وگریه های بلندمن...
نشدچیزی ک میخواستم..نشد...
بایدبرم دگه توان موندن وشکست دوباره روندارم...
خدایاعاقبت همه ی ماروبخیرکن